حمیدرضا نادری
عشق زمینی آسمان را جابجا کرد
علم فضا بعد زمان را جابجا کرد
گم شد حقیقت از خطای چشم مردم
یک رنگ مو پیر و جوان را جابجا کرد
این قدرت عشق است بقال محله
در طرفه العینی دکان را جابجا کرد
آن فتنه ها مثل تکان های گسل بود
چندی فضای شهرمان را جابجا کرد
یک برف سنگین آخر پاییز آمد
فصل زمستان و خزان را جابجا کرد
یک روز قدرت دست یک ناجور افتاد
میلیارد ها پول کلان را جابجا کرد
یک دسته پول بی زبان زیر میزی
تعبیر های شاهدان را جابجا کرد
راهی که رفتی را به دقت بررسی کن
شاید کسی آمد نشان را جابجا کرد
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران