فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

ویرانی

مرتضی برخورداری

خرم آن خانه که در هجر تو ویران بشود

درگلو بغض تمنای تو پنهان بشود

آتش سینه بسوزاند و لب آه کنان

ابر مژگان بهم آویزد وباران بشود

آن سری را که به سامان شده با تحفه عقل

در بیابان غمت بی سرو سامان بشود

دیده چون زائردلداه ی سرمست طواف

دل یاغی به خَم زلف تو زندان بشود

دانی از چیست که رخسار من از عشوه ی تو

چون بهاران رُخ قالی کرمان بشود

حُسن و گیرایی تو دَم زتجلی چوزند

کهکشانی به طرب آید و حیران بشود

برکتاب غم عشق تو و دیباچه ی آن

ای خوش آن عاشق دیوانه که عنوان بشود

چون مسیحایی هرکس که شود کشته ی تو

مست پیمانه ای از چشمه ی حیوان بشود

(مرتضی برخورداری)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران