فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم خاموشی لبم نه ز بی…

باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
من نای خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج