قاسم پیرنظر
نازت بچند
نرگس زیبای من عشق سرافرازت بچند
چشمهای دلــفـریبت غمـزه ونازت بچند
وقت خندیدن تبّسُمهایت از گلها سر است
من خریدارم بگو ، گلـخـند دلـبازت بچند
با نــــــگاه آتشینت دل بغـــارت می بری
سرونا آرام من رقص پُراعـجازت بچند
می کشی با شیوه دنــبال خود تا نا کــجا
این دل دیوانه را، دیوانه ام ؛ رازت بچند
چون پریشان میکنی گیسوی لختت را سحر
ماه وخوشید از تو می پرسند ؛ آغازت بچند
بید مجنون را خجالت میدهد موهای تو
وقت رقصیدن که می پرسند ازو سازت بچند
ابروانت چون کمان مژگان چوتیری دلشکار
باسلیم افتاد بر جنگ ؛ آه طــناّرت بچند
**
پیرنظر “سلیم”
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران