مي خواهم سبز بايستم(مجتبي تونه اي)
عنوان : سرگذشت
شاعر : مجتبي تونه اي
مي خواهم سبز بايستم
چنان درختان
و سرخ بميرم
چنان كه شهيدان
آري…
چه سرگذشت قشنگي ست
سبز،
سرخ
*
سال ها از خون تو مي گذرد
و تو
تيغ خود را غلاف كرده اي
انسان
بر دروازه هاي جهان تنهاست!
پشت خاكريزها
اسير شدند
پشت ويترين ها
اسير شديم
*
ستار ها
روي شناه هاي من خاموش شده اند
تو
روي دوش ستاره ها
دنباله داري!
*
سرهاي شما بر دار رفت
ما، سردار شديم!
*
شما رفتيد
خشاب هامان خالي شد
تسليم شديم!
*
پرنده ها رفتند…
پشت ميزها
نمي شود به پرواز فكر كرد!