توبه کردم زعشق خویشتن جماعت
عاشقی جام زهر پر از ملامت
جان به لب، آتشی به دل، دردپنهان
نیست به انصاف هزارعذاب، یک حماقت
تا کجا دل به دار معشوقه باید
صد حدیث شنیده از این حکایت
برحذر باش که دل به زندان نباشد
هیچ اسیری نشد به راه از این طریقت
توبه کن جان خود رها کن زدل سخت
هرکسی شد به بند دل کرد شکایت
عاشقی جام زهر پر از ملامت
جان به لب، آتشی به دل، دردپنهان
نیست به انصاف هزارعذاب، یک حماقت
تا کجا دل به دار معشوقه باید
صد حدیث شنیده از این حکایت
برحذر باش که دل به زندان نباشد
هیچ اسیری نشد به راه از این طریقت
توبه کن جان خود رها کن زدل سخت
هرکسی شد به بند دل کرد شکایت
شاعر مهدی اسدی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو