حيف از اين عمر كه چون باد خزان ميگذرد
حيف از اين اشك كه چون رود روان ميگذرد
حيف از اين اشك كه چون رود روان ميگذرد
واى از اين عمر كه برگشت ندارد ديگر
داد از اين ظلم كه بر پير و جوان ميگذرد
زندگى همچو رياضى ست ولى غمهايش
خوب و بد از پى هم در نوسان ميگذرد
گرچه ارزان و به جبر آمده ايم اما خب
اين روا نيست كه اينگونه گران ميگذرد
حق ما نيست كه اوقاتِ خوشِ اين دنيا
عبث از جاهلىِ بى خردان ميگذرد
بى جهت نيست كه از چاله به چاه افتاديم
گر چه يك روز ردِ سُمّ خران ميگذرد
#مهدى_خداپرست
شاعر مهدى خداپرست
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو