پرستش مددی
آئینه ها به دیدن تو خو گرفته اند
پروانه ها دوباره هیاهو گرفته اند
گلبرگ های تازه ی باغ نگاه من
از عطر هر تبسم تو بو گرفته اند
چشمان تو تجلی مهتاب عاشقی ست
موهای تو ، نسیم فرا رو گرفته اند
حرفی بزن که داغ مرا تازه تر کنی
چون شمع ها طلیعه ی سو سو گرفته اند
با هر نگاه نرگسی ات در بهار عشق
گلواژه ها بهانه ی ابرو گرفته اند
سجاده های سجده ی من را بهانه کن
حالا که خنده های تو شب بو گرفته اند
این صخره ها حرای اصیل ” پرستش ” اند
تا ببرهای حادثه آهو گرفته اند
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۹.۲۲
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران