فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

مسعود اويسي – خدايي چَشم به ره داشت

نگاهي رو به مَه داشت، در آغوشش گُنَه داشت
اميدِ جود و بخشش، از آن دردانه شه داشت

نگاهي مملو از داد، دلي سرشارِ فرياد
تني هم رفته از ياد، در آن راه سيه داشت

چو ماهي خسته از آب، چو مستي خسته از خواب
چو كودك رفته از تاب، سرابي پيش ره داشت

دعايش را نهان گفت، به ماه آسمان گفت
به شاه دلبران گفت، غمي در بارِگه داشت

چرا من پرگناهم؟ چرا كج گشته راهم؟
چرا در عمقِ چاهم؟ جوابي پيش شه داشت

نگو كج گشته راهت، نگو گم گشته ماهت
نگو كه شه نخواهت، دلش يك تكيه گه داشت

اگر تو پر گناهي، بيا در سجده گاهي
در اين دنياي واهي، خدايي چَشم به ره داشت

شاعر مسعود اويسي

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو