با غمت ای دوست دراین وادی حیران چه کنم
از تو دردیست مرا یادگار با ان چه کنم
از تو دردیست مرا یادگار با ان چه کنم
همه در شوق بهارند ومن سرد وخموشم
اخر با این زمستان بی پایان چه کنم
گم کرده راه ونمی دانم مقصد کجاست
با این همه بی راهه وفانوس های
نالان چه کنم
گفتم که تو رادور کنم من از خود
دیدم همه من توشده من با خود چه کنم
گفتی عاشق شو بر من که وصالت بدهم
من بی دل عاشق شدم با درد فراغت چه کنم
شاعر مریم قسمتی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو