خون همی بـارم از دو دیده سردبــر وفــات مــحــمــد خــراشرازهـا داشـتـم نـهان چـون جـانکه خرد گفته بود در دل باشچون مرا خون دیده جوش گرفتکـرد راز نهفـ…
خون همی بـارم از دو دیده سرد | بــر وفــات مــحــمــد خــراش |
رازهـا داشـتـم نـهان چـون جـان | که خرد گفته بود در دل باش |
چون مرا خون دیده جوش گرفت | کـرد راز نهفـتـه را همه فـاش |
از لـطـافـت بــهـار عـشـرت بــود | زین قبـل بـیشتر نبـود بـقاش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج