فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد لالوی – یوسف

همه جا پره شده اینجا دگر از حرف و سخن
که زلیخا شده رسوا، به یک پیراهن

مانده از او فقط این حرف که رسوا کند ام
یوسفم راهی کنعان شد و من ماندم و من

آن درختم که به دلدادگی غنچه فروخت
همه ی زندگیش را که به یک مشت چمن

عاشقی لکه ی ننگ است که در اصل نداشت
جز که رسوایی و تنهایی و بدنام شدن

گر که مهری به عزیزی به دلش بود گمان
یوسف از مصر نمیرفت دگر سوی وطن

شاعر محمد لالوی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو