فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

محمد لالوی – زاهد

خمِ ابروی تو آتش زده دامانم را
موی تو برده دگر نظم دوچشمانم را

زاهدی دلزده از کل جهان بودم و من
که به لبخند تو دادم همه ایمانم را

آنچنان ضربه ی سختی زده من را غم تو
که گرفت از تن من قدرت کتمانم را

هر طبیبی که مرا دید در این حال خراب
یافت در کویِ تو ، خود چاره ی درمانم را

تو چه بندی زده ای بر دل افتاده ی من
که چنان دست گرفتی همه فرمانم را

هرچه گفتند نه آن کردم و از رو نشدم
نه خدا هم نتوانست زَنَد گردن پیمانم را

شاعر محمد لالوی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو