فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد(ص)

علی میرزائی وش

یا محمد یک نظر کن سوی دشت کربلا
روزگاری این سر بی تن به دامان تو بود
جسم صد چاکی، که بی سر مانده در دشت بلا
او شباب اهل جنت نور چشمان تو بود
آن لبی که خیزران میخورد در طشت طلا
روی زانوی تو روزی بوسه باران تو بود
بر سر نیزه چه خوش قرآن تلاوت مینمود
در مصاف کفر او حامی قرآن تو بود
از تنور خولی آن نوری که شب می شدعیان
بی گمان از راس سالار شهیدان تو بود
تسلیت بادا تو را هفتاد و اندی شاخه گل
گشت پرپر جمله آنها از گلستان تو بود

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران