محمد جوکار
خوش نشسته بر قلبم ، شهسوار لبخندت
چشــــــم یک قبیله در ، انتظار لبخندت
در سپیدی رویا ، رژه میرود قلبم
با طنین گامهای استوار لبخندت
شعله می کشد هر دم ، التماس شعر من
عاقبت نصیبم شد ، افتخـــــــار لبخندت
لحظه های تنهایی ، در تجسم چشمت
مستی من افزون شد ، از خمار لبخندت
کوچه ی دلم پر شد ، از طراوت باران
غنچه ها شکوفا شد ، در بهار لبخندت
پشت حجم دلتنگی ، در ترنم بـاران
می وزد نسیمی از ، لاله زار لبخندت
در طلوع شاداب ِ سرزمین رویاهــــــا
خیره میشود خورشید ، بر وقار لبخندت
دین و دل به یک جرعه ، از نگاه تو دادم
حکم دل همین بـوده ، در قمار لبخندت
قامت غزل لرزید ، زان نگاه پرآشوب
نبض واژه های من ، بیقرار لبخندت
در “خیال ” من “یاس ” ی پرسه میزند هر دم
بوسه های گـــــرم من ، در شکار لبخندت
م.ج.یاس خیال 1393.09.18
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران