مسعود احمدی
یک شب ، تمامِ خشمِ خود را ، جار خواهم زد
در نافِ « تهرانسر » ، خودم را ، دار خواهم زد !
یک شب ، عصای پیر …. مردان و زنان را باز
با اذن موسی ، طرحِ مُهرِ مار خواهم زد !
با نغمه های « دلکش » و « مرضیه » و « مهوش »
در مسجد و در پای منبر ، تار خواهم زد !
یک شب دوباره ، در دلِ « میدانِ آزاد… »
بر بختِ زندان گشته ی خود ، زار خواهم زد !
بارِ شراب ِ ناب اگر …. پیدا کنم ، این بار
در انتهای « سهروردی » ، …« بار » خواهم زد !
مسعود احمدی
۵بهمن نود و چهار
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران