فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

غرور سکوت

پرستش مددی

زنده ام در هوای چشمانت
مثل پروانه ای که بی بال است
مثل یک سرزمین پهناور
که بدون سپاه اشغال است

غم نشسته به باغ آغوشم
سر من توی لاک نابودی
آن زمانی که بغض را خوردم
نازنین تو بگو کجا بودی

تا عبور مرا به دستانت
دست صدها رقیب سد کردند
با هزاران بهانه جوراجور
در دل تو مرا رصد کردند

بی تو بودن چقدر سنگین است
توی حجم اتاق تنهایی
به خودت وعده می دهی هر شب
که بمیرد فراق تنهایی

مثل یک اتفاق بیهوده
غم درون دلت رقم خورده
اشتیاقی بدون دل دادن
در غرور سکوت تو مرده

هر شب انگار با خودت قهری
که سکوتت به بار بنشیند
کوچه ی خاطرات شیرینت
از هوایش غبار بنشیند

وقتی باران دوباره نم نم زد
تو بدون بهانه بر گشتی
من میان اتاق گل کردم
تو فقط عاشقانه برگشتی

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۴.۲۰

بخش چهار پاره | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران