فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

طعم خورشید

پرستش مددی

سایه ات امتداد خوبی هاست

خنده ات بازتاب عرفان ست

طعم لبهای تو پس از بوسه

بهترین اشتیاق مهمان است

بی تو اینجا پرنده غمگین است

نفسم در مسیر بن بست است

غم که آمد چه خوب می فهمید

که دلم از ستاره ها خسته است

شانه ام را به آسمان دادم

تا غزل در تنم نفس بکشد

موج موهای خسته ام در من

نقش دیوار یک قفس بکشد

غم که می آید از پریشانی

من فرو می روم درون خودم

یک غزل می نویسم از چشمت

پشت غم های خود بدون خودم

زندگی مثل مهره ی مار است

زندگی یک وجب غزلخوانی ست

یک ورق پاره از پریشانی

یک گریز بلند بارانی ست

گوشه ی خانه دنج و متروک است

جای تو در اطاق من خالی ست

اتفاقات ساده در سکوت دلم

مثل این بغض های پوشالی ست

نیستی سایه ام پر از بغض است

طعم خورشید را نمی فهمد

من همان بغض های لرزانم

که غم بید را نمی فهمد

خسته ام زیر بار تنهایی

پای احساس مرده در شعرم

مثل دریا که با تو آرام است

بی تو دریا نشسته بر شعرم

عشق زیباترین ” پرستش ” هاست

پشت الهام های باور خود

می نشینم که باز بنویسم

غزلی در رثای مادر خود

مادرم در بهار غم کوچید

عصر یک اتفاق بی باران

در غزلها هنوز منتظرم

پس به من کی تو میرسی باران

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۴.۲۸

بخش چهار پاره | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران