حمیدرضا نادری
در درون خواب هایم رنگ ها پیدا نبود
فرق چندانی میان خشکی و دریا نبود
گریه دارد کودکی هایم چرا در زندگی
پر پر پروانه ها در کوچه باغ ما نبود
با علف ها زندگی کردم ولی دریافتم
روز سبزی در تمام زندگی بر پا نبود
بارها من در صف خوشبختی ام در جا زدم
چون به پایان می رسیدم در حقیقت جا نبود
راز این بیچارگی در بین مردم هر چه بود
فقر مردم ریشه اش در خشکسالی ها نبود
خاطراتم خوب می داند که در فرهنگ ما
گوشه ی رفتار مردم این قدرها وا نبود
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران