پرستش مددی
پروانه ای که روی سرت پر نمی زند
احساس شعر آینه را حس نموده است
در هر ترانه چشم تو را شعر کرده ام
شعری که هر نگاه تورا آزموده است
چشمان تو طلیعه امید یاس هاست
مهتاب شو که حال شبم را عوض کنی
لبخند را حماسه لبهای سرخ کن
تا در غزل هوای لبم را عوض کنی
زیباترین ستاره هفت آسمان منم
اینجا سکوت آینه ها هم شکستنی ست
پائیز در تراکم دستان بسته است
پیوندهای سست در اینجا گسستنی ست
من از نگاه مست تو سرمست می شوم
وقتی نگاه خسته ی تو باز می شود
شاهین اوج دشت نگاهت بدون بال
آماده تر به هیبت پرواز می شود
بردامن تکیده ی این کوههای بور
لم داده ام به “پرستش ” آغوش خسته ات
بگذار بی بهانه ترین بیت عشق را
اهدا کنم به خلوت خاموش خسته ات
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۱۲
بخش چهار پاره | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران