پرستش مددی
بعد یک عمری غزل از من کبوتر ساخته
شعر از احساس من یک کوه باور ساخته
غم مرا لنگر به لنگر روی ساحل می کشد
اقیانوس از دلم قوی شناور ساخته
گل اگر در باغ لبهای شما وا شد نخند
موج موهای شما تصویر قمصر ساخته
پایگاه عشق ما باید ، نباید داشته
آسمان از اشک ما باران خودسر ساخته
هی غزل می خوانمت هی ساده تر قد میکشی
کوزه گر از خاک تو از کوزه بهتر ساخته
من همان موجم که عمری بادبان از خشم باد
در غزل از بغض من یک عمر سنگر ساخته
شهر گمنامان مرا هر شب ” پرستش ” کرده اند
عشق در احساس من تندیس مادر ساخته
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۶.۱۸
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران