فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

شهر فرنگ

منصور یال وردی

در بحر عشق قافیه هامان که تنگ شد
ناگاه شعر صحنهٔ خون بار جنگ شد

رگبار واژه قلب غزل را هدف گرفت
خودکار چون مسلسل و جوهر فشنگ شد

شاعر نشست و قصه این غصه تازه کرد
دفتر شبیه گاری شهر فرنگ شد

از نو نوشت ، مطلع شعرش تفنگ شد
دنیا دچار حادثهٔ بیگ بنگ شد

شیرین تبر به کشتن فرهاد بر گرفت
مجنون دوباره عاقل و لیلا قشنگ شد

اسطوره های شهر گرفتار نان شدند
تیر و کمان کهنه آرش ، کلنگ شد

دیگر گلی به بلبل عاشق نظر نکرد
وقتی کلاغ دست به دامان رنگ شد

وقتی طلاق رستم و تهمینه مُهر خورد
سهراب قصه کشته به دست سرنگ شد

خیام توبه کرد و خرابات برشکست
آنگاه پای جام و می و باده لنگ شد

میخانه ها دوباره به مسجد بدل شدند
وقتی خدای پیر مغان چوب و سنگ شد

بوی درخت ها به مشام تبر رسید
دنیا سرابِ سرو و بلوط و خدنگ‌ شد

از جنگل قدیمی گرگان که موزه شد
یک شیر مانده بود که او هم شلنگ شد

#منصور_یال_وردی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران