ای در لـب لـعـل تـو شـکـر تـعـبــیـه کـردهخـوشتـر ز شکر چـیز دگر تـعبـیه کردهگـه خـنـده شـیرین تـو گـاهـی سـخـن تـودر پـسـتـه تـنگ تـو شـکر تـعبـیه کر…
ای در لـب لـعـل تـو شـکـر تـعـبــیـه کـرده | خـوشتـر ز شکر چـیز دگر تـعبـیه کرده |
گـه خـنـده شـیرین تـو گـاهـی سـخـن تـو | در پـسـتـه تـنگ تـو شـکر تـعبـیه کرده |
بــا جـوهـر عـشـق تــو دل سـوخـتــه مـن | خاکیست در اجـزاش گهر تـعبـیه کرده |
بــر چــهـره زردم ز غــمــت اشــک روانــم | آبـیسـت درو خـون جـگر تـعـبـیه کـرده |
بـا شـعـر چـو سـیماب روان گوهر نفـسـم | مسـیسـت درو مهر تـو زر تـعبـیه کرده |
نـادیـده رخ خــوب تــو در وصــف تــو مــا را | در ضـمن معانیسـت صـور تـعبـیه کرده |
ای عین خود از چشم نهان کرده و خود را | در بــاطـن اعـیـان بــاثـر تـعـبـیـه کـرده |
رویت که نخستـین اثرش صبـح وجودست | یک لمعه خود در مه و خور تعبیه کرده |
آن سـرمه که عشاق بـدان روی تـو بـینند | سـودای تـو در عین بـصـر تـعبـیه کرده |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج