فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٣٠: هرکه یک بار در آن طلعت میمون نگرد

هرکـه یک بـار در آن طـلـعـت مـیمـون نگـردگر نظر بـاشدش اندر دگری چـون نگردهرکـه را یار شـود او چـو اسـد را خـورشـیدکـم ز گـاوسـت اگـر در مه گـردون نگر…

هرکـه یک بـار در آن طـلـعـت مـیمـون نگـرد گر نظر بـاشدش اندر دگری چـون نگرد
هرکـه را یار شـود او چـو اسـد را خـورشـید کـم ز گـاوسـت اگـر در مه گـردون نگرد
بــا چــنـیـن مـلـک ســگ کــوی گــدای اورا عار بـاشد که سـوی نعمت قارون نگرد
نیسـت شـایسـتـه کـه در یوزه کـند بـر دراو آن گدا طـبـع کـه در ملک فـریدون نگرد
در کم خـویش میفزای که آن از همه بـیش در فـزونی کـم و اندر کمی افـزون نگرد
من چـو مجـنون سـوی لیلی بـنیازش نگـرم او بصد ناز چو لیلی سوی مجنون نگرد
خـلـق در وی نگـراننـد کـه چـونسـت ولـیک بــنـده در آیـنـه قــدرت بــیـچــون نـگـرد
تــا تــو ظـاهـر نـشــدی از در بــاطــن ذل را عشق دستور نمی داد که بـیرون نگرد
سیف فرغانی چون در ره عشق از دل پاک تـرک جان کردی جانان بـتـو اکنون نگرد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج