دلبرا عشق تو اندر دل وجان داشتنیستعشق سریست که از خلق نهان داشتنیستتـا پـس از مـرگ وفـنـا زنده بـاقـی بـاشـمدل بـعشق تو چو تـن زنده بـجان داشتـنیستتـا…
دلبرا عشق تو اندر دل وجان داشتنیست | عشق سریست که از خلق نهان داشتنیست |
تـا پـس از مـرگ وفـنـا زنده بـاقـی بـاشـم | دل بـعشق تو چو تـن زنده بـجان داشتـنیست |
تـا مـرا ظـاهـر و بـاطـن ز تـو غـایـب نـبـود | دل بــتـو حـاضـر ودیـده نـگـران داشـتـنـیـسـت |
ای ولـی نعـمت جـان چـون در دندان دایم | گـوهـر شـکـرتـو در درج دهـان داشـتــنـیـسـت |
تـا فـشـانـد زلـب انـدر قـفـس تـنگ دهان | شـکـر ذکـر تـو، طـوطـی زبــان داشـتـنـیـسـت |
فـارغ از جـامـه ونـانم کـه چـو نان وجـامـه | غم وسودای تـو این خـوردنی آن داشتـنیست |
تـا بـتـرک غـم تـو پـنـد کـسـی نـنـیـوشـد | سر ازین عقل سبـک گوش گران داشتـنیست |
تــازهـرچـه نـتــوانـم نـگـهـم دارد دوسـت | شـیر همـت زپـی دفـع سـگـان داشـتـنـیسـت |
تـا که همکاسـه مردم نشود، مروحـه یی | از پـی رد مـگـس بـرسـر خـوان داشـتـنـیسـت |
تـا زخـوان ملـکـوتـی شـودت حـوصـلـه پـر | شـکـم وهـم تـهـی از غـم نـان داشـتـنـیسـت |
سـیف فـرغـانی ازین درد نمی کرد فـغـان | عشق گل گفت بـبـلبـل که فغان داشتـنیست |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج