در شهور سنه خمس وسبعمائه شیخ نجم الدین اردبیلی وشمس الدین وراوی بدین ضعیف رسیدند والتماس این (دو)غزل کردند، گفته آمد:نسـیم بـاد بـهاری گـر اتـفـاق افـ…
در شهور سنه خمس وسبعمائه شیخ نجم الدین اردبیلی وشمس الدین وراوی بدین ضعیف رسیدند والتماس این (دو)غزل کردند، گفته آمد: | |
نسـیم بـاد بـهاری گـر اتـفـاق افـتـد | کـه ره گذار تـو بـر جـانب عـراق افـتـد |
چو بگذری بسر کوی یار من برسان | سـلام من اگرش هیچ بـر مذاق افتـد |
بـدان نـگـار کـه گـرمـاه روی او بـینـد | شـب چـهارده ازشرم در محـاق افتـد |
وگر بـپـرسـدت از حـال و روزگـار دلم | بفرصت ار نفسی با تو هم وثاق افتد |
بـگو چـگونه بـود حـال آنکه دور از تـو | زآب وصــل تــو درآتــش فــراق افــتــد |
دلش گداخـتـه از راه دیدگان بـچـکـد | چودر حدیث تـوبـا وصف اشتیاق افتـد |
بـیـادگـار دل تـنـگ مـا نـگـه مـی دار | که بـاز وصـل من وتـوکی اتـفاق افتـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج