فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤٩١: زگردون عاقبت جان مصفا سر برون آرد

زگـردون عـاقـبـت جـان مـصـفـا سـر بـرون آردکه می چون صاف شد در خم زمینا سر برون آرداگرچه کوچه زنجـیر بـن بـست است در ظاهرگـذارد هـر کـه پــادروی، زصـح…

زگـردون عـاقـبـت جـان مـصـفـا سـر بـرون آردکه می چون صاف شد در خم زمینا سر برون آرد
اگرچه کوچه زنجـیر بـن بـست است در ظاهرگـذارد هـر کـه پــادروی، زصـحــرا ســر بــرون آرد
نمـاند چـشـم بـینـا بـر زمـین بـاریک بـینـان راکـه سـوزن از گـریـبــان مـسـیـحـا سـر بــرون آرد
زبـان آتـشـین از سـرزنش سـالـم نمـی مـاندکـه رزق گـاز گـردد شـمـع هـر جـا سـر بـرون آرد
فـغـان کز کوتـه اندیشـی نمی دانند بـدکارانکـه امـروز آنـچـه مـی کـارنـد فـردا سـر بــرون آرد
فرو خور آتش خشم سبکسر را که هر خاریکه در دل بـشکنی، از چـشم اعدا سـر بـرون آرد
به روی آتشین و لعل جان بـخش تو می مانداگـر از روزن خـورشـیـد، عـیـسـی سـر بــرون آرد
به دشواری نفس ره می بـرد تنگ دهانش راکـجـا هر موشـکـافـی زین معـمـا سـر بـرون آرد؟
بـه نومـیدی مـده سـر رشـتـه امـید را از کـفکـه ایـن مـوج ســراب آخــر زدریـا ســر بــرون آرد
پـشـیمانی ندارد گوشـه گیری صائب از مردمزکـوه قـاف هـیـهـات اسـت عـنـقـا سـر بــرون آرد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج