ای کـه از سـیم خـام تـن داریقـامـتــی هـمـچـو نـارون داریدر قـبـایی کـسـی نـمـی دانـدکه تـو در پـیرهن چه تـن داریتـا نگـفـتـی سـخـن ندانسـتـمکه تـو شی…
| ای کـه از سـیم خـام تـن داری | قـامـتــی هـمـچـو نـارون داری |
| در قـبـایی کـسـی نـمـی دانـد | که تـو در پـیرهن چه تـن داری |
| تـا نگـفـتـی سـخـن ندانسـتـم | که تـو شیرین زبـان دهن داری |
| تــو بــدان دام زلـف ودانـه خـال | صـد گـرفـتـار همـچـو من داری |
| تـو چنین چـشم و ابـروی فتـان | بـــهــر آشــوب مــرد وزن داری |
| زیر هـر غـمـزه یی نـمـی دانـم | کـه چـه تــرکـان تـیـغ زن داری |
| در همه شهر دل نماند درست | تـا چـنان زلـف پـر شـکـن داری |
| زنـده در خــرقـهـای درویـشــان | چـه شـهیدان بـی کـفـن داری |
| در فـراق تــو ســیـف فـرغـانـی | می کند صبر و خویشتن داری |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج











