ز آهم بـیستـون سرچـشمه سیماب می گردددل آهـن زبــرق تــیـشــه مـن آب مـی گــردددرین دریا نه تـنها قـطـره سـر از پـا نـمـی دانـدزبـان مـوج مـی پـیچـد، س…
ز آهم بـیستـون سرچـشمه سیماب می گردد | دل آهـن زبــرق تــیـشــه مـن آب مـی گــردد |
درین دریا نه تـنها قـطـره سـر از پـا نـمـی دانـد | زبـان مـوج مـی پـیچـد، سـرگـرداب می گـردد |
بـه داد حق قناعت کن که بـا اکسیر خرسندی | بـه خاکستر اگر پـهلو نهی سنجاب می گردد |
کمر بـسته است نه گردون به خون آبـروی من | بـه آب روی من پـنداری این دولـاب می گـردد |
عـقـیق بـی نیازی نیسـت در گـنجـینه شـاهان | سـکـندر گـرد عـالم بـهر یک دم آب می گـردد |
اگر داری تلاش وصل دست از جان بشو صائب | که شبنم را دل از قرب گلستان آب می گردد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج