نقـش روی تـوام از پـیش نـظـر مـی نـرودخــاطــر از کــوی تــوام جــای دگــر مـی نـرودتـا بـدیـدم لـب شـیـریـن تـو دیـگـر زان روزبــر زبــانـم سـخـن شـه…
نقـش روی تـوام از پـیش نـظـر مـی نـرود | خــاطــر از کــوی تــوام جــای دگــر مـی نـرود |
تـا بـدیـدم لـب شـیـریـن تـو دیـگـر زان روز | بــر زبــانـم سـخـن شـهـد و شـکـر مـی نـرود |
عـارض و زلـف دو تـا شـیفـتـه کـردنـد مـرا | هـرگـزم دل بــه گـل و سـنـبــل تــر مـی نـرود |
مستی و عاشقی از عیب بود گو میباش | «در من این عیب قدیم است و بدر می نرود» |
دوسـتـان از می و معـشـوق نداریدیم بـاز | «که مرا بـی می و معشوق بـسـر می نرود» |
غم عشقش ز دل خـستـه بـیچـاره عبـید | گـوشـه ای دارد از آنـجـا بــه سـفـر مـی نـرود |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج