بـتـی کـه ازلب او ذوق جـان همی یابـمدرو چـو گـم شـدم او را ازآن هـمـی یابـمهرآن نفـس کـه بـبـینم جـمـال او گـوییکـه مـرده بـوده ام و بـاز جـان همـی یا…
بـتـی کـه ازلب او ذوق جـان همی یابـم | درو چـو گـم شـدم او را ازآن هـمـی یابـم |
هرآن نفـس کـه بـبـینم جـمـال او گـویی | کـه مـرده بـوده ام و بـاز جـان همـی یابـم |
زیاد آن رخ رنگـین کـه گـل نمونه اوسـت | مـدام در دل خـود گـلـسـتـان همـی یابـم |
همی نیافـتـم از وی نشـان بـهیچ طـرف | کـنون بـهر طـرفـی زو نـشـان همـی یابـم |
بـهـر کـنـار کـه دامـی نـهـد سـر زلـفـش | چـو مـرغ پـای خـود اندر مـیان همی یابـم |
ازین جهان چو مرا کرد بی خبر عشقش | زخویشتـن خـبـری زآن جـهان همی یابـم |
کسی زصحـبـت حـور آن نیابـد اندر خـلد | کـه من ز دیدن این دلـسـتـان همی یابـم |
نـیـافـت خـسـرو آن ذوق از لـب شـیـرین | کـه مـن زبـوسـه پـای فـلـان هـمـی یابـم |
نمی روم ز درش همچـو سـیف فرغـانی | که هر چه خواهم ازین آستان همی یابم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج