فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 27 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣٢٧: در عالم محبت دانی چه کار کردم

در عـالـم مـحـبـت دانـی چـه کـار کـردمبــعـد از سـپــردن دل جــان را نـثــار کـردمبـر خـاک عـاشـقـانـش آخـر قـدم نـهادمدر خــیـل کـشـتــگـانـش آخــر گ…

در عـالـم مـحـبـت دانـی چـه کـار کـردمبــعـد از سـپــردن دل جــان را نـثــار کـردم
بـر خـاک عـاشـقـانـش آخـر قـدم نـهادمدر خــیـل کـشـتــگـانـش آخــر گـذار کـردم
شـخـص از بـلـا گـریـزد تـا خـون او نـریزدمـن یک جـهـان بـلـا را خـود اخـتـیار کـردم
اول قــدم نـهـادم در کــوی بــی قــراریآن گــه قــرار الــفــت بــا زلــف یــار کــردم
عشاق روز روشن گریند پـیش معشوقمن هر چه گریه کردم شب های تار کردم
گـفـتــم بــرای دل هـا آخــر بــده قـراریگفت این بـلا کشان را خود بـی قرار کردم
روزی کمند زلفش در پیچ و تابم انداختکز بـخـت تـیره او را نسـبـت بـه مار کـردم
هرگز به خون مردم مایل نبـود چشمشاین مسـت دل سـیه را من هوشـیار کردم
هر گـه رقـم نـمـودم اوصـاف تـار مـویشســرمـایـه قــلـم را مـشــک تــتــار کــردم
هر چـند روزگـارم از دسـت او سـیه بـودهـر شـکـوه ای کـه کـردم از روزگـار کـردم
در عـین نـاامـیدی گـفـتـم امـید مـن دادنــومــیــد عــشـــق او را امــیــدوار کــردم
صدبـار بـوسه دادم پـای رقیبـش امشبیـعـنـی بـرای آن گـل تـمـکـیـن خـار کـردم
از بـس که جـور دیدم زان ماه رو فروغیآخــر شــکـایـتــش را بــا شــهـریـار کـردم
شاه خـجـستـه آیین فرخـنده ناصرالدینکـز مـدحــتــش ورق را گـوهـر نـگـار کـردم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج