شـبـی از مجـلس مسـتـان بـرآمد ناله چـنگشرسـد از غـایـت تـیـزی بــگـوش زهـره آهـنـگـشچـو بـشنودم سماع او، نگردد کم نخـواهد شدز چـشـمم ژاله اشـک و ز گـو…
شـبـی از مجـلس مسـتـان بـرآمد ناله چـنگش | رسـد از غـایـت تـیـزی بــگـوش زهـره آهـنـگـش |
چـو بـشنودم سماع او، نگردد کم نخـواهد شد | ز چـشـمم ژاله اشـک و ز گـوشـم ناله چـنگـش |
چـگونه گلسـتـان گوید کسـی آن دلسـتـانی را | که گل بـا رنگ و بوی خود نموداریست از رنگش |
لب شـیرین آن دلبـر در آغشـتـه اسـت پـنداری | بآب چـشـمـه حـیوان شـکـر در پـسـتـه تـنـگـش |
کـفـی از خـاک پـای او بـدسـت پـادشـا نـدهـم | وگر چون (من) گدایی را دهد گوهر بهمسنگش |
مشهر کردمی خود را چو شعر خویش در عالم | بــنـام عـاشــقـی او گـر از مـن نـامـدی نـنـگـش |
فـغـان از سـیف فـرغـانی بـرآمـد ناگـهان گـویی | بـگـوش عـاشـقـان آمد سـحـرگـه نالـه چـنگـش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج