فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٩٥: ای بلبل جانم (را) از روی تو گلزاری

ای بــلـبــل جــانـم (را) از روی تــو گـلـزاریرنگیسـت ز روی تـو بـا هر گل رخـسـاریاز دیـدن مــاه و خــور عــار آیـدت ای دلــبــرگـر بـهر تـمـاشـا را د…

ای بــلـبــل جــانـم (را) از روی تــو گـلـزاری رنگیسـت ز روی تـو بـا هر گل رخـسـاری
از دیـدن مــاه و خــور عــار آیـدت ای دلــبــر گـر بـهر تـمـاشـا را در خـود نـگـری بـاری
بـی معنی عشـق تـو جـان در بـدن خـاکی چـون صـورت رنـگـینـسـت آرایـش دیواری
اندر ره عـشـق تـو گـامی زدم و چـون خـود در هر قدمی دیدم سرگشته طلب کاری
تــنـهـا نـه مـنـم مـرغـی در دام تـو افـتــاده از هـر قـفـســی بــشـنـو آواز گـرفـتــاری
گـرد لب تـو گشـتـم کـز وی شـکـری چـینم در عمر نکردسـتـم شـیرین تـر ازین کاری
وصل تو بسی جستم واکنون شده ام از تو خـشـنود بـپـیغـامی، خـرسـند بـگفتـاری
هـرجـا شـکـرسـتـانـی در شـهر شـود پـیدا من چون مگسم او را بـی سیم خریداری
گر سـیم و زرت بـاشـد خـاک در جـانان خـر وآنـگـه درمـی از وی مـفـروش بــدیـنـاری
آن دوسـت ز بـهر مـن آزرده شـد از دشـمن از بـهر دل بـلبـل گل خسته شد از خاری
گـفـتـیـم بـنـگـاریـنـم کـای بـرده دل و دینـم تـو آن مـنی جـانا مـن آن تـو؟ گـفـت آری
نزدیک کسـی کورا چـون سـیف بـود حـالت مـعـذورم اگـر ورزم سـودای چـنـین یـاری

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج