ای بــلـبــل جــانـم (را) از روی تــو گـلـزاریرنگیسـت ز روی تـو بـا هر گل رخـسـاریاز دیـدن مــاه و خــور عــار آیـدت ای دلــبــرگـر بـهر تـمـاشـا را د…
ای بــلـبــل جــانـم (را) از روی تــو گـلـزاری | رنگیسـت ز روی تـو بـا هر گل رخـسـاری |
از دیـدن مــاه و خــور عــار آیـدت ای دلــبــر | گـر بـهر تـمـاشـا را در خـود نـگـری بـاری |
بـی معنی عشـق تـو جـان در بـدن خـاکی | چـون صـورت رنـگـینـسـت آرایـش دیواری |
اندر ره عـشـق تـو گـامی زدم و چـون خـود | در هر قدمی دیدم سرگشته طلب کاری |
تــنـهـا نـه مـنـم مـرغـی در دام تـو افـتــاده | از هـر قـفـســی بــشـنـو آواز گـرفـتــاری |
گـرد لب تـو گشـتـم کـز وی شـکـری چـینم | در عمر نکردسـتـم شـیرین تـر ازین کاری |
وصل تو بسی جستم واکنون شده ام از تو | خـشـنود بـپـیغـامی، خـرسـند بـگفتـاری |
هـرجـا شـکـرسـتـانـی در شـهر شـود پـیدا | من چون مگسم او را بـی سیم خریداری |
گر سـیم و زرت بـاشـد خـاک در جـانان خـر | وآنـگـه درمـی از وی مـفـروش بــدیـنـاری |
آن دوسـت ز بـهر مـن آزرده شـد از دشـمن | از بـهر دل بـلبـل گل خسته شد از خاری |
گـفـتـیـم بـنـگـاریـنـم کـای بـرده دل و دینـم | تـو آن مـنی جـانا مـن آن تـو؟ گـفـت آری |
نزدیک کسـی کورا چـون سـیف بـود حـالت | مـعـذورم اگـر ورزم سـودای چـنـین یـاری |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج