بـشـنـو ای تـازه غـزال این غـزل تـازه شـاهتا شود خوش دلی هر دو جهان حاصل تودر ازل چـون بـسـرشـتـنـد مـلـایـک گـل تـوحیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تـ…
بـشـنـو ای تـازه غـزال این غـزل تـازه شـاه | تا شود خوش دلی هر دو جهان حاصل تو |
در ازل چـون بـسـرشـتـنـد مـلـایـک گـل تـو | حیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تـو |
همـه جـایی و نـدانیم کـجـایی ای دوسـت | هیچ کس پـا ننهاده ست بـه سر منزل تـو |
دل عشاق بـه امید وصال تـو خـوش است | ره ندارند بـه جـایی بـه جـز از مـحـفـل تـو |
هر کجا رو کنی ای دوست همه مشتاقان | هم چـو مجـنون بـدوند از عقب محـمل تـو |
دوش پـیش دهنت مشـکـل خـود را گفـتـم | گفت کز تـنگی حل می نشود مشکل تـو |
عقل در چـاره سودای تـو بـی چـاره بـماند | وقت آن اسـت که دیوانه شـود عاقل تـو» |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج