ای خـامه مشـک افشـان چـون نامه نگار آییاین مـطـلـع شـاهی را عـنـوان کـتـابـم کـن« ای ساقی خوش منظر مست می نابم کنروی چو مهت بنمای بیهوش و خرابم ک…
ای خـامه مشـک افشـان چـون نامه نگار آیی | این مـطـلـع شـاهی را عـنـوان کـتـابـم کـن |
« ای ساقی خوش منظر مست می نابم کن | روی چو مهت بنمای بیهوش و خرابم کن » |
کـیـفــیـت بــیـداری خــون کـرد دلـم ســاقــی | بـرخیز و شرابـم ده بـنشین و به خوابـم کن |
هر وقـت کـه می خـواران پـیمانه می نوشـند | از چـشم خـمارینت سـرمسـت شرابـم کن |
مـن زهـر فـراقـت را زین پـیـش نـمـی نـوشـم | صـهـبــای وصــالـم ده، فـارغ ز عـذابــم کـن |
پـیـش لـب نـوشـیـنـت تـا کـی بــه سؤال آیـم | گر بوسه نمی بـخشی یک بـاره جوابـم کن |
رخـسـاره نشـان دادی بـی دین و دلـم کـردی | بـگشای خـم گیسـو بـی طاقت و تـابـم کن |
خـواهی که در این عالم یک عمر کنم شاهی | در خـیـل غـلـامـانـت یـک روز حـسـابـم کـن |
تــرسـم کـه بــر خــسـرو داد از تــو بــرم آخــر | شـیرین دهنا رحـمی بـر چـشـم پـرآبـم کن |
شــه نـاصــردیـن کـز دل پــیـر فــلـکـش گـویـد | کـز جـملـه حـجـابـت یک بـاره خـطـابـم کـن |
صـد بــار فـروغـی مـن بــا دل بـر خـود گـفـتـم | بــنــواز دلــم بـــاری آن گــاه عــتــابــم کــن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج