فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٠٧: بیناست چشم جان من از دیدن آن ماه رو

بـیـنـاسـت چـشـم جـان مـن از دیـدن آن مـاه روکــز خــال گــنـدم گـون او دارم بــرنـگ کــاه روکـردسـت قـدم چـون کمان، رویم بـرنگ زعـفـرانآن مــاه روی س…

بـیـنـاسـت چـشـم جـان مـن از دیـدن آن مـاه روکــز خــال گــنـدم گـون او دارم بــرنـگ کــاه رو
کـردسـت قـدم چـون کمان، رویم بـرنگ زعـفـرانآن مــاه روی ســـرو قــد آن ســـروقــد مــاه رو
عـکس رخ همچـون مهش بـر خـیمه گردون فـتـدگر تـرک هندو چـشـم من بـنماید از خـرگـاه رو
خـورشـیـد گـوید مـاه را بـر آسـمـان تـکـیه مـکـنگـر آب رو خـواهی بـنـه بـر خـاک این درگـاه رو
نقـاش معـنی صـورتـی نار اسـت هرگز در جـهانهـمـچـون رخ او تـا بـحـسـن افـتـاد در افـواه رو
گر همچـو سگ در کوی او از آستـان بـالین کنیبــگـشــایـدت نـاچــار در بــنـمـایـدت نـاگــاه رو
یـک ره بـعـالـم در نـگـر و آنـگـه در آن دلـبــر نـگـراول حــجــاب آنــگــاه در اول نــقــاب آنـگــاه رو
ای از بلا غمگین شده غم دیده و مسکین شدهیـا خـود مـیـا انـدر رهـش یا بـر مـتـاب از راه رو
چون در نمازت جـان و دل نبـود بـجـانان مشتـغلتو سوی قبله بعد ازین خواه پشت آور خواه رو
رو بـر بـسـاط عشـق او بـا سـیف فرغانی نشینتـا دم بـدم بـنـمـایدت در هر رخـی آن شـاه رو

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج