معصومه عرفانی
شعله افتاده به جانم قفسم سوخته است
آی مردم بیایید نفسم سوخته است
آشیانی که ندارم من دیوانه به دهر
نای نی دارم و بانک جرسم سوخته است
غم
چشمان شورانگیر این دل وه چه زیباست
جز غم ندارد محرمی را او که تنهاست
عاشق نگو مجنون تر از لیلای مجنون
بیغوله عمری را چو امواجی به دریاست
غروب
غروب و ساحل و غمهای این دل
نشستم بر لب دریای این دل
چه طوفانی بپا کرده دل ما
بیا بنگر همه نجوای این دل
بخش دو بیتی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران