طلعت خیاط پیشه
دیگر نمی خواهم تو را هرگز ببینم
یا بوسه از اشعار ِ تبدارت بچینم
عمری برایم چون عسل گفتی غزل را
حالا چرا بیگانه ای ، ای نازنینم !
گفتی برو ای عشق جان فرسا نگفتی
دیگر چرا سر می کشی در نقطه چینم
غم پشت ِغم شد همنفس با لحظه هایم
من ماندم و عمری عطش در آستینم
در شوقِ دیدارت نگاهم پشت دَر ماند
کی حلقه بر دَ ر می زنی ای بهترینم
وقتی هوایی می شوم در آرزویت
سر می کشی از شعرهای آتشینم
تقویم احساسات ِ من رنگ ِ (طلا)بود
حالا طلای مس شده ، در واپسینم
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران