فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

شرح دلدادگی

ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

بشنو ای سنگ که آن یار توانم همه برد
بشنو ای باد که آرامش جانم همه برد

آن سیه چشم که می‌داد مرا شهد و شِکر
رفت و دنبال خودش قند روانم همه برد

او که روزی سرِ سجّاده مرا کرد اسیر
مُهر و سجّاده و تسبیح و اذانم همه برد

رهزنِ گردنه چون دامنم آورد به چنگ
ساربان و رمه و اسب و شبانم همه برد

مهر تابنده که می‌داد مرا رنگِ کمان
رفت و از قامتِ جان رنگِ کمانم همه برد

در بهاران طرب از تازگی گلشن و باغ
عشق و دلدادگی از فصلِ خزانم همه برد

مشتری چهره بر افروخت به اقبال نکو
رونق و گرمی بازار جهانم همه برد

گرچه بفْروخت دلِ خون‌شده ارزان و برفت
به تطاول ثمر از عُمرِ گرانم همه برد

بس کُن«ایمان»و دگر زخمه بر این چنگ مزن
سیل اشک آمد و اکسیرِ بیانم همه برد

شرح این عشق کُنم با دلِ سنگ و دَمِ باد
همدم و مونسِ چون ، یارِ چنانم همه برد

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران