احمد خدادادی دهکردی
دردم میان سینه نهانست ساقیا
ترسم بریزداشکم ورسواکندمرا
خواهم میان خلق کنم دردخودعیان
کوآن طبیب تاکه مداواکند مرا
گفتم روم به خانه ی خمارعاقبت
شایدشراب حل معما کند مرا
در راه ناصحی بگرفتم به پند خود
می خواست تابسوی مصلا کندمرا
درس وحدیث وموعظه ارزانی خودش
ساقی بیارباده که بیناکند مرا
عشق خدا برای توکافیست احمدا
باشد کرشمه ای ز تمنا کند مرا
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران