حامد سنگچولی
(شبی با درد)
شبی در ناله های مانده در خلوتگه رازم
به تنگ آمد دل خونینم و نالید با سازم
سرای چشم تاریکم که کوهی پیش رو دارد
چکیده اشک خونین بر لب و بارید آوازم
به پیش چشم خونینم اقاقیها پراز دردند
ستاره رج به رج بامن که مینالد با نازم
گلی آنسوی جنگل های پر برف زمستانی
بگرید در بر این ناله های مانده در فازم
بهارم با سیاهی لای زنبق های خود طی شد
علف های خزانش زیر سم قاطران قی شد
کجایی موج احساسم بیا امشب بتابان و
شمیم معرفت در قلب و درجانم بپاشان و
چراغی از گل گلزار رویت چون غزل گیسو
نوای پاک اعجازت برای دل برقصان و
صدای انفجار غرش طوفان مردادی
برای قلب معصومم کنار آن بپیچان و
سحرگاهان کنار کلبه خاموش من بنشین
غزل ها را برام یک به یک از آن میان برچین
#حامد_سنگچولی
1/7/1395
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران