فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

سهراب عرب زاده.سرگشته. – درد دارم این دلم از زندگی وا مانده است

درد دارم این دلم از زندگی وا مانده است

قلب غمگینم خدا پیشِ کسی جا مانده است

بخت من الله اکبر تا نگویم کج شده

این دلِ سرگشته ام رسوا و شیدا مانده است

“مثل یک مادر که بعد از زایمانی پر خطر

کودکش معیوب در دستان ماما مانده است”

دست هایت سهم من اما دلت با دیگریست

دست هایت را ببر چون سرد اینجا مانده است

با خیالت می نشینم سر به زانو توی فکر

گیج و مبهوتم،دلم در کار دنیا مانده است

زجر دارد می کشد باران که می بارد سرم

چون که می بیند دلم با عشق تنها مانده است

آمدی عاشق کنی ما را و تنهایم کنی؟

بی مُرُوَّت داغ عشقت تا ثریا مانده است
سرگسته
………… ……..
بره آهویِ دلم در شان “تو” کفتار نیست

خوب می دانم که این شب ها دلت هشیار نیست

تا که شیرینی مگس دورِ تو پر پر می زند

باش تلخی،چون مگس در حد این رفتار نیست

از محبت نیز گل هم می شود مانند خار

کی شود افعی قناری؟ خار هم جز خار نیست

از رفاقت زخم ها دارم به دل،از نا رفیق

درد دارم،درد ها در حد یک گفتار نیست

گفته بودم این رفاقت های ما بی فایده است

بر سرم، از مهر ورزی ها به جز آوار نیست
سرگشته
……… …….. …..
وِر دِلُم افتادیهِ سِی مِی زغال آودیه

بعد خوم تِی هر کسی سر جا شلال آویدیه

لاف مردی ایزدی تا آخرش بامی ولی

تهله اما دیدمت بی شور و حال آویدیه

پس زدی مانهِ ولی پس ایخری “وِ ” ناکسی

بینمت روزی که هم مَهشور مال آویدیه

دهس دوسی داده بیدی دهس دوسی مِن سرت

ایرسهِ روزی تونم مِی خوم بلال آویدیه

خین تو کردی مِن دلُم نفرینه زندِیت ایکنم

عاقبت بُی خندِیَل طُعمِی زوال آویدیه
سرگشته

شاعر سهراب عرب زاده.سرگشته.

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو