فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 11 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

سلوک

پرستش مددی

هرچند گرد غم به دل ما رسیده است
اما بهار تازه به این جا رسیده است

شعری نوشته ام که تو را موج می زند
طوفان موی تو به ثریا رسیده است

وقتی سکوت خسته ساحل پر از شماست
عطر تنت به ساحل دریا رسیده است

پروانه باش بال و پرت را به من ببخش
پرواز با سپیده به معنا رسیده است

از گوشه گوشه های نگاهت مشخص است
مجنون به گرد خانه ی لیلا رسیده است

یوسف غمین مباش که از سمت کاروان
حکم شما به دست زلیخا رسیده است

طعم نگاه خسته ی آدم از این مسیر
از معبر نسیم به حوا رسیده است

شوق “پرستش” است و غزلواره های عشق
از ساحل شکسته به دریا رسیده است

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۵.۰۱

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران