سیده مریم جعفری
سفید شد…
.
سفید شد چو دل یخ خمید بستانی
سبک همان ز لطافت که شد زمستانی
.
هنوز بر تن صخره که گریه ی سنگ است
به جلوه وز تن سیمین نشسته مرجانی
.
به میغ در سر و پنداره ها تو دل می بخش
که خود صدای مهیبی شنید زین سانی
.
به اشک در همه ابری که می چکد لبخند
به ذوق حنجره گفتش طلوع دل دانی؟
.
میسر است و دلی چون چکاوک زخمی
شنید صوت دلی چون بگفت مهمانی!
.
سیده_مریم_جعفری
.
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران