دلت را ارغوانی آفریدند
دو چشمت آسمانی آفریدند
سیه زلفت بسی تیره تر از شب
رخِ ماهت جهانی آفریدند
کمان و بازوانت را چو آرش
ز نیرویِ جوانی آفریدند
لبت شیرین تر از شهد و عسلها
اناری سرخ، ایرانی، آفریدند
ز عطر و سرخیِ آن گونه هایت
گمانم سیبِ لبنانی، آفریدند
ز سروِ قامتت دنیا چو حیران
وجودت جاودانی آفریدند
ز مهرت در عجب ماندم که خالق
سراسر مهربانی آفریدند
گمانم خالقت شاید شما را
ز بهرِ هم زبانی آفریدند
ز بس سرشاری از حُسنِ الهی
تو را بی شک نهانی آفریدند.
#سعید عظیمی
شاعر سعیدعظیمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو