فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

زرین مهدیه – عهد شکنی

خون شد به دلم از غم دوری و نبودنهایت
با خون دلم چه قصه ها نوشته ام ، بیا بگویمت

گفتی که گناه است تلاقی نگاهم به نگاهت
گفتم ز جدایی تلخ کامم ، نوووش است گناهت

گفتی که جدایی به ابد طالع ما شد
گفتم به تمنای وصال تو دلم رو به زوال است

گفتی که چو شیطان نروم در پیِ و خونت
دریاب دلم را که شُده کشته ی آیین و سجودت

گفتم چه شود گر به نگاهی دل ما هم بنوازی
گفتی که محال است ،اجابت نکنم بانگ دعایت

گفتم نشود تنگ ، دلت بحر من و آغوشم؟
گفتی که شکسته شد دلم به نغضِ آن پیمانت

گفتم ز نماندنم به پیمان ، شده ام زار و پریشان
گفتی که عقوبت گناه ، دوام این هجران است

گفتم که بیا و لااقل حلقه ی زر را پس گیر
گفتی تو به غم ، وعده دیدار بماند به قیامت

حالا که نیامدی به دیدار دلم ای دوست
پاک کن خواب مرا ز رد رویاهایت

یک تکه ی پرحجم ز جانِ من بودی
رفتی ، نشود پُر دلِ من از جایت …

زرین -96/09/10

شاعر زرین مهدیه

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو