زردي پريد از تن ايام و عيد شد(حمدالله احمدي)
عنوان : عيد شد
شاعر: حمدالله احمدي
زردي پريد از تن ايام و عيد شد
از نو تب خيال تو در من شديد شد
از حجم نازكانه ي خوابي پريده ام
تا مرز نقطه اي كه دل آنجا شهيد شد
در انتظار ديدنت اي آب آينه
گيس سياه ثانيه هامان سفيد شد
امشب در آستانه ي تحويل سال نو
حالي خراب و پنجره اي نااميد شد
با آن افاده كه در وهم باد بود
آخراسير بازي گيسوي بيد شد
در حوض عيد آب تني كن- بيا كه ماه
از لحظه اي كه ديد ترا ناپديد شد
منبع : از حنجره ي كارون، مجموعه شعر دفاع مقدس /شاعران استان خوزستان/به كوشش بهمن ساكي