بهناز علیزاده
آخرم از پا درآرد غم مرا،
چاره کن دل،از پس این غم برا،
عاقبت هم ازدحام بی کسی،
می کشاند منت یارم مرا،
قدرتی دارم بپرس از روزگار،
زان که پنشنبه نمودم شنبه را،
بزم شعرم،شور عشقم هوشدار،
در بیاور از دو گوشت پنبه را،
بغض من..، بگرفته ای راه نفس ..،!
راه و بگشا یک دم و در دَم برا،
بداهه
بهناز علی زاده( کیمیا) آلمان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران