دل ماند و داغ حنجرۀ دلبلال ها (خليل عمراني)
عنوان : خيال خروش
شاعر: خليل عمراني
دل ماند و داغ حنجرۀ دلبلال ها
در انزواي عقده بر انگيز بال ها
شهري پر از سقيفه خدايا چه مي شود
رنگ يقين گرفته مگر احتمال ها
بي پاسخند مثل شهيدان اشك من
در حرمت شكستۀ گل ها سوال ها
در نهروان كوفۀ تكرار جام زهر
پيوسته شبهه ناك وشب اند انتقال ها
تاوان همزباني آيينه مي دهيم
پيداست در جراحتمان وصف حال ها
هر چند زخم خوردۀ دردي نگفته ايم
يك روز چاه مي شود اين كهنه چال ها
بر زخم مان نمك بگذاريد روز و شب
تا نشكند خيال خروش از ملال ها
تا كوچه هاي لاله بمانند چفيه پوش
با خاطرات زخمي آن سبز شال ها
درهاي آسماني دل را نبسته اند
آواز بال مي شنوم از مجال ها
منبع : مجموعه شعر مقاومت استان بوشهر /به كوشش حيدر منصوري